Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-03@08:21:46 GMT

غرق آمریکا در غرب آسیا

تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۰۵۰۱۷

غرق آمریکا در غرب آسیا

شواهد و قرائن حکایت از این دارد که آمریکا در طول هفت دهه اخیر همواره به عنوان یکی از پشتیبانان اصلی رژیم غاصب صهیونیستی در منطقه و نظام بین‌الملل بود؛ به گونه‌ای که این رژیم کودک‌کش براساس همین حمایت بی‌قید و شرط، مرتکب هر نوع جنایتی می‌شود و پاسخگوی اعمال ننگین خود نیست اما حالا ورق برگشته و بازی دو سر باختی برای آمریکا و هم‌پیمان غاصبش رقم خورده است از طرفی اسرائیل پس از شکست فضاحت‌بار اخیر خود، دیگر قادر نیست ژست غیرواقعی قدرت برتر منطقه را به خود بگیرد و حافظ منافع آمریکا باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از سوی دیگر افول این هژمونی به یکی از دغدغه‌های جدی صهیونیست‌ها تبدیل شده؛ زیرا آینده برای آنها تاریک‌تر از قبل شده است.

اهمیت غرب آسیا برای آمریکا تا حدی زیادی است که بیشترین هزینه‌های نظامی و امنیتی خود را صرف سلطه در این منطقه کرده است. جنگ‌های متعددی که هزینه‌های مادی و روانی زیادی را روی دست مردم آمریکا قرار داد نیز با هدف ممانعت از به خطر افتادن منافع این دولت استکباری در غرب آسیا انجام شد اما نتیجه آنها نه‌تنها سودی نداشت بلکه هزینه‌ها و تلفات انسانی این جنگ‌ها به موضوع اصلی محافل سیاسی و اجتماعی این کشور تبدیل شد، بحران‌های زیادی را برای کاخ سفید به دنبال داشت و بر پیچیدگی اوضاع افزود؛ زیرا این لشکرکشی‌ها نقش مهمی در بیداری ملت‌های منطقه ایفا و عرصه را برای حضور آمریکا و کشورها غربی در این منطقه تنگ کرد. آمریکا حدود یک‌چهارم نفت جهان را مصرف می‌کند، پس قاعدتا حفظ امنیت انرژی از برنامه‌های راهبردی این دولت استعماری است و اهمیت خاصی برایش قائل است؛ بنابراین بر جایگاه استراتژیک منطقه غرب آسیا واقف است و در وهله نخست به منظور حفظ جریان با ثبات انرژی، کنترل بهای جهانی نفت و تأمین انرژی، در غرب آسیا حضور یافت تا این‌که پس از خروج بریتانیا از سرزمین‌های شرق سوئز، آمریکا تمام تلاش خود را معطوف به این کرد که تا نفوذ خود را در منطقه غرب آسیا گسترش دهد. از همین رو، حمایت از رژیم‌اسرائیل را در دستور کار خود قرار داد و از هیچ کمکی در این‌خصوص دریغ نکرد به نحوی که تاکنون اسرائیل مهم‌ترین دریافت‌کننده کمک‌های سالانه از آمریکا ست و یک‌پنجم کمک‌های آمریکا در اختیار صهیونیست‌ها قرار می‌گیرد؛ زیرا دولت غاصب منافع مشترکی با آمریکا دارد که از جمله آنها می‌توان به سود سرشارخرید و فروش تسلیحات نظامی اشاره کرد. 
   
مدل حضور آمریکا 
اما مدل حضور آمریکا در غرب آسیا پس از حادثه ۱۱ سپتامبر تغییر کرد و همین شیوه حضور نقش تعیین‌کننده‌ای در شکست‌های پی در پی آن در  منطقه دارد. مبارزه با تروریسم به عنوان اصلی‌ترین اولویت آمریکا برای حضور در منطقه تعیین شد و در همین راستا، حملات مستقیم نظامی به کشورهای عراق و افغانستان رخ داد. آمریکا برای توجیه این اقدامات مداخله‌گرانه خود از حربه قدیمی  که مبارزه با تروریسم بود استفاده کرد تا با مدد به آن شبکه القاعده، طالبان و حامیان آن را از بین ببرد. گذشت زمان گویای دروغین بودن این ادعاست چراکه هیچ دستاوردی را نصیب مردم افغانستان نکرد و بعد از گذشت مدت‌ها جنگ، صرف میلیاردها دلار پول و خونریزی ناظران آمریکایی به این نتیجه رسیدند که مشکل افغانستان راه‌حل نظامی ندارد و باید از طریق دیپلماسی به حل و فصل معضلات پرداخت.خروج آمریکا از افغانستان درواقع نه‌فقط خروجی شکوهمندانه و از روی پیروزی نبود، بلکه نشان داد آمریکا برای رقابت‌های اقتصادی ابایی از این ندارد که منافع دیگرش در منطقه را مورد تهدید قرار دهد و همین مسأله افول آمریکا را به‌خوبی در عرصه سیاست خارجی و نظامی به نمایش گذاشت. تحلیلگران آمریکایی در این‌خصوص نوشتند فاجعه افغانستان تصویر دردناکی از ضعف آمریکا را به جهانیان مخابره کرد. بااین‌حال واشنگتن از این شکست درس نگرفت و به عراق حمله کرد، حمله‌ای که انتقادات زیادی را در داخل و خارج متوجه ایالات متحده کرد و صاحبنظران آمریکایی متفق‌القول می‌گفتند: دردسری که این کشور برای خود در تهاجم نظامی به عراق ایجاد کرد، ضعف نظامی واشنگتن را نشان داد و به بقیه کشورهای جهان این درس را داد با  کشوری که تا پیش از این ابرقدرت محسوب می‌شد، چگونه مقابله کنند. با وجود این‌که رسانه‌های آمریکایی مکررا پیامدها و نتایج خفت‌بار تجاوز و دخالت نظامی آمریکا در کشورهای دیگر را بازنمایی می‌کردند تا راهگشای دولت‌ها در سال‌های آینده باشد اما دولت آمریکا نه‌تنها در سوریه نیز این شکست را تجربه کرد بلکه با ایجاد تهدیدات جدید در غرب آسیا درصدد این است که وارد باتلاق‌های متعددی شده و وجهه ابرقدرتی این هژمونی رو به افول را به چالش بکشد.

تیر خلاص به هژمونی آمریکا
توفیقات کلان ایران در عرصه‌های مختلف به‌رغم تنگنا‌های اقتصادی و فشار‌های سیاسی نیز بر شکست‌های استراتژیک آمریکا در منطقه افزود؛ چراکه با وجود همه سنگ‌اندازی‌های آمریکا و متحدان غربی‌اش، ایران اسلامی با اتخاذ سیاست خارجی متوازن و تعمیق روابط دیپلماتیک با    کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، راهکارهای مبتکرانه‌ای را برای خنثی‌سازی اثرات تحریمی ایجاد کرده و با عضویت در پیمان‌های بین‌المللی بر گزینه انزوای ایران خط بطلان کشید تا جایی که در حال حاضر یکی از بازیگران اصلی در معادلات منطقه‌ای است و برای همه طرف‌ها مسجل شده است که حل و فصل موضوعات منطقه‌ای بدون در نظر‌گرفتن نقش تعیین‌کننده تهران، امکان‌پذیر نیست و محکوم به شکست است.در این میان طوفان‌الاقصی تیر خلاص به هژمونی و بازیگری آمریکا در منطقه را زدوحالا اکثر کشورهای منطقه غرب آسیا که پیاده‌نظام سیاست‌های آمریکا در منطقه نیستند، مهیای این می‌شوند که آمریکازدایی را در راس سیاست‌های خود قرار داده وزندگی جدیدی را بدون حضور نظامی محسوس آمریکا در منطقه آغاز کنند. اتفاقی که دور ازدسترس نیست و مطمئنا تحرکات جبهه مقاومت تحقق این اتفاق را سرعت می‌بخشد. نگاهی به تحولات دوماه اخیر برگ دیگری ازپرونده افول آمریکاست، پروژه‌ای که ازمدت‌ها پیش کلیدخورده است وحالا با شکست مفتضحانه صهیونیست‌ها در مقابله با مردم بی‌دفاع غزه، شدت گرفته و بدون شک به‌زودی به نقطه پایان می‌رسد.

 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: شکست آمریکا سخنرانی رهبر انقلاب افول آمریکا آمریکا در منطقه غرب آسیا منطقه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۰۵۰۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا ایران هسته ای برای منطقه و جهان امنیت‌زا است؟

علیرضا سلطانی؛ اعتماد

در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالش‌های سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمه‌ها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانه‌ای داخلی و خارجی افزایش یافته است.

تامل در اظهارنظرها و دیدگاه‌های مطرح شده نشان می‌دهد كه مخالفت‌ها و مقاومت‌ها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگ‌تر شده است.

بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را برای صلح و امنیت منطقه‌ای و جهانی خطرناك تلقی می‌كردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاح‌های متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگ‌تر و مخرب‌تر برای منطقه، به این درك و صرافت افتاده‌اند كه یكی از مهم‌ترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقه‌ای است.

این توازن با توجه به بهره‌مندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هسته‌ای، تنها بر محور سلاح هسته‌ای شكل می‌گیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریع‌تر و فوری‌تر به سلاح هسته‌ای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.

این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریه‌های امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقه‌ای و حتی بین‌المللی بسیار افزایش یافته است.

این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هسته‌ای مجاب كرده است .  

با لحاظ شرایط اخیر منطقه‌ای می‌توان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی در قبال پرونده هسته‌ای ایران دچار تغییرات جدی شود .

غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هسته‌ای ایران را با استفاده از روش‌های غیرنظامی مانند تحریم‌های اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هسته‌ای ایران با وجود هزینه‌های سنگین اقتصادی و توسعه‌ای آن به مرحله‌ای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونه‌ای كه می‌توان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.

از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هسته‌ای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هسته‌ای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.

تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریم‌ها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالش‌ها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.

بنابراین اقدام نظامی به‌رغم اشاره‌های مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی برای یك دوره میان‌مدت دور از انتظار است.

در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هسته‌ای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها می‌تواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هسته‌ای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.

این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .  

ایران هسته‌ای به‌طور عام و ایران دارای سلاح هسته‌ای به‌طور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیج‌فارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هسته‌ای ایران به كار گرفته‌اند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقه‌ای شدن بسیار بالایی دارد، می‌تواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقه‌ای از نوع هسته‌ای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .

از سوی دیگر رهبران قدرت‌طلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانه‌ای برای مسلح شدن به سلاح هسته‌ای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.

در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هسته‌ای را سال‌هاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصه‌های جدید قدرت دارد، با بهره‌گیری از بهانه ایران دارای سلاح هسته‌ای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایت‌های غرب و امریكا، گام در مسیر هسته‌ای شدن و دراختیار داشتن سلاح هسته‌ای گذاشته و با هزینه‌ای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .

مساله‌ای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سال‌های اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هسته‌ای ایران، گام‌های عملی به صورت مخفیانه برداشته‌اند. بنابراین می‌توان گفت به لحاظ منطقه‌ای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقه‌ای آن (توازن قدرت منطقه‌ای) درصدد كنار آمدن با آن و مهم‌تر بهره‌گیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .

 این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقب‌ماندگی‌های سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانون‌های رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقه‌ای و بالا بدون شدت تنش‌های ایدئولوژیك درون منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، فاقد ظرفیت‌های فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوری‌های مربوطه و خصوصا سلاح هسته‌ای بوده و نباید وارد رقابت هسته‌ای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.

بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هسته‌ای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم می‌سازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرت‌های بزرگ به سلاح هسته‌ای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .

این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاح‌های هسته‌ای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هسته‌ای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه می‌كند.

در اختیار داشتن فناوری سلاح هسته‌ای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.

از زمان دستیابی بشر به سلاح هسته‌ای، جهان امن‌تر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولت‌ها به این صرافت و عقلانیت رسیده‌اند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هسته‌ای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هسته‌ای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.

این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هسته‌ای، تندروترین و رادیكال‌ترین دولت‌ها را نیز رام می‌كند. برخلاف تصور رایج، بهره‌مندی قدرت‌های منطقه‌ای خاورمیانه از سلاح هسته‌ای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین می‌كند.

این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیت‌های امنیتی منطقه‌ای، فروكش كردن سطح چالش‌های سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانون‌های اجتماعی و فرقه‌ای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینه‌های ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هسته‌ای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقب‌ماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم می‌سازد.

 انتظار برای خاورمیانه هسته‌ای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هسته‌ای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد  بود. 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: طرح مخفی اسرائیل برای ایران و خاورمیانه «اسحاق بریک» ژنرال ارشد ارتش اسرائیل : ما نه تنها حماس را حتی از نظر نظامی نمی‌توانیم نابود کنیم بلکه توانایی خود را در برابر ایران هسته‌ای نیز از دست داده‌ایم (فیلم) بلومبرگ: ایران هسته ای خطر جدی تری از جنگ غزه است

دیگر خبرها

  • افغانستان نفت روسیه را به جنوب آسیا منتقل می‌کند
  • آیا نفوذ روسیه در قفقاز جنوبی کاهش یافته است؟
  • چرا ایران هسته ای برای منطقه و جهان امنیت‌زا است؟
  • شکست ائتلاف غربی در تغییر معادلات با انصارالله
  • حمله هوایی و موشکی روسیه به مقر فرماندهی ارتش اوکراین/حمله پهپادی اوکراین به مناطق مختلف روسیه
  • حمله هوایی و موشکی روسیه به مقر فرماندهی ارتش اوکراین
  • پایتخت زیست‌محیطی آسیا مرهون تلاش پاکبانان است
  • مذاکرات نظامی مغرب و ناتو
  • ‌ پایتخت زیست‌محیطی آسیا مرهون تلاش پاکبانان است
  • چین: فیلیپین اراده پکن برای حفاظت از حاکمیت خود را به جالش نکشد